وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

هفته نامه نه دی در شماره اخیر خود با انتشار گزارشی به بررسی برخی از مصادیق این نوع ارتباطات خارجی برخی مسئولین نظام پرداخته است.

به گزارش جهان، از زمان به قدرت رسیدن پادشاه وهابی سعودی و حتی قبل از آن و در زمان ولیعهدی عبدالله،‌ رابطه میان شخص هاشمی رفسنجانی با عبدالله سعودی، رابطه ای ویژه و خاص بود. این رابطه به گونه ای بود که سعودی ها چک سفید امضایی به خاندان رفسنجانی اعطا کرده و علی رغم وجود تنش ها میان مسئولان سیاسی جمهوری اسلامی با عربستان، رابطه دوستانه رفسنجانی و عبدالله در قوت و سطح بالای خود ادامه یافت. حکایت دیدارهای چند سال قبل هاشمی از عربستان که در نهایت تشریفات و با هیأتی چند صد نفره صورت گرفته از جمله این روابط است.

این رابطه حتی در زمانی که روابط فیمابین دو کشور، در نازل ترین سطح خود بوده نیز ادامه داشته است چنانچه  اعطای نامحدود مجوز عمره عبدالله به  تیم رفسنجانی و هواداران وی، حتی در حال حاضر نیز ادامه دارد. ماجرای سفر سال گذشته خانواده هاشمی به عربستان و دیدار آنان با مهدی هاشمی رفسنجانی – که مدت هاست از ایران به لندن پناه برده است- در آن دیار از این دست است.

اما به‌راستی این‌همه ارتباط وثیق‌، آیا در جهت منافع ملی به کار گرفته شده یا تنها به رابطه دوستی دو خاندان پرنفوذ در ایران و عربستان محدود و محصور شده و بالعکس با منافع ملی در تضاد و تقابل قرار گرفته است؟ افشاگری احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی سال 88 با میرحسین موسوی و اشاره او به مکالمه تلفنی عبدالله با هاشمی رفسنجانی و ابراز اطمینان و قول رفسنجانی برای سقوط دولت احمدی نژاد به پادشاه عربستان تا 6 ماه آینده (پس از مکالمه مذکور) برخی از وادادگی ها نسبت به دشمنان، همبستگی با آنان برای منزوی ساختن رقبای داخلی و ... را نشان داده و اندکی از ماجرا را روشن می سازد.

 خاتمی از ملک عبدالله تا جرج سوروس

کمک گرفتن از بیگانگان برای حل و فصل دعواهای سیاسی و حتی براندازی نظام جمهوری اسلامی به موارد ذکر شده منحصر نیست، چنانچه پیش از فتنه سال 88 سفرهای متعدد محمد خاتمی به عربستان سعودی و دریافت کمک های نقدی و غیر نقدی او از دیکتاتور جنایتکار این کشور برای براندازی نظام اسلامی، حکایت وادادگی، انفعال، بلکه همدستی با دشمنان علیه نظام اسلامی را عیان تر بیان می کند. این درحالی است که دیدارهای متعدد خاتمی با جرج سورس صهیونیست- طراح و مجری انقلاب های مخملی در کشورهای مختلف- برگ دیگری از هم‌پیمانی مسئولین سابق نظام جمهوری اسلامی با دشمنان را عیان می سازد.

در این حال این پرسش مطرح خواهد شد وقتی که مسئولینی نظیر خاتمی پس از دوران مسئولیت رسمی، اینچنین مورد استقبال، توجه و سرمایه گذاری دشمنان بوده و متقابلاً آنان نیز حاضر به اجرای فرامین آنان در داخل بوده اند، به هنگامی که هم اینان در صدر امور بوده و مسئولیت اجرایی داشته اند، چه جفاهایی در حق نظام و مردم انجام داده اند و این جاست که گوشه ای از دلایل دغدغه مداوم رهبری نسبت به سفرهای خارجی چنین مسئولینی، قابل فهم می شود. در این‌صورت است که درمی یابیم حتی فتنه انگیزی این افراد در ماجراهایی نظیر کودتای سال 78 یا براندازی سال 88 -به‌دلیل آنکه نقش ایشان در آن واضح شده- در برابر وادادگی، هم‌پیمانی و همداستانی اینان با سران استکبار در دوران مسئولیت رسمی و حتی غیر رسمی خود امری کوچک به شمار می آید.

 دلدادگی با فرعون

سلسله دیدارهای به شدت مسأله دار خاتمی پس از دوران ریاست جمهوری با دیکتاتورهای منطقه به ملک عبدالله منحصر نبوده است. او که در دوران ریاست جمهوری خود منافقانه دائما دم از «رأی مردم»، «دموکراسی»، «مردم‌سالاری دینی» و ... می زد در حالیکه در دوران ریاست اجرایی اش بیشترین ظلم به مردمسالاری حقیقی در کشور را ترتیب داده و باعث شد که صدای اکثریت مردم توسط اقلیت تندروی اطراف وی همواره سانسور شود، مظاهر مردم‌سالاری نظیر پارلمان به تحصن نمایندگان بیانجامد، حتی تلاش نماید تا انتخابات عمومی نظیر مجلس هفتم تعطیل شود ، پس از سپری شدن این دوران به سفرهای منطقه ای و بین‌المللی پرداخت و با دشمنان مختلف جمهوری اسلامی به مراوده مشغول شد.

چنانچه دیدار او با «راسموسن» دبیر کل ناتو، اوج دلدادگی او به مظاهر خشونت غرب و آمریکا و سرسپردگی‌اش نسبت به سیاست‌های مداخله جویانه ایالات متحده را نشان می داد. این در حالی بود که سیاست دولت وی مبتنی بر تنش زدایی، باعث شده بود تا بوش جنایتکار، ایران اسلامی را محور شرارت در جهان لقب دهد.

اما از جمله این دیدارها، دیدار سال 86 محمد خاتمی با دیکتاتور مصر بود. این دیدار از آن جهت حائز اهمیت است که با توجه به سقوط فرعون مصر، اخبار جدیدی علاوه بر آنچه به صورت سانسور شده و جهت‌دار، پیش از این از سوی مشاور خاتمی درباره این دیدار منتشر شده بود به‌دست آید که نشان می دهد علی‌رغم وجهه سازی های آقای مشاور از خاتمی، وی در این دیدار به شکوه گذاری از سیاست های دولت و نظام جمهوری اسلامی به دامان نامبارک مصر پناه برده و او را ملجأ درد دل های خود قرار داده است.



پس از خلع فرعون مصر، نگارنده با استفاده از منابع مصری به اسنادی دست یافته که نشان می دهد محمد خاتمی بر خلاف آن تصویری که صادق خرازی سعی داشته به صورت روتوش شده و یکسویه از او به افکار عمومی منتقل سازد، منفعلانه و ذلیلانه در برابر نامبارک مصری زانو زده و به استمدادطلبی از وی برای حل آنچه مشکلات داخلی وی - متأثر از اقدامات دولت نهم احمدی نژاد پدید آورده- خوانده، دست یازیده است. اما برای روشن شدن بحث، لازم است ابتدا نگاهی به سفرنامه صادق خرازی از این سفر انداخته و در ادامه، یافته های خود را مرور نماییم.

ابراز علاقه متقابل فرعون مصر به خاتمی

اما ماجرای سفر خاتمی به مصر از آنجا آغاز شد که روزنامه الاهرام اعلام کرد محمد خاتمی در اوایل فروردین ماه سال 86 دیداری از مصر خواهد داشت و طی آن با برخی شخصیت های مصری دیدار می کند.
الاهرام مصری در خبر خود اعلام کرده بود که خاتمی در جریان این سفر با حسنی مبارک نیز دیدار خواهد داشت. پس از انجام این سفر صادق خرازی- از مهمترین عناصر باند معروف نیویورک- با نگارش سفرنامه‌ای سعی کرد بخشی از زوایای دیدار خاتمی و دیکتاتور مصری را منتشر سازد تا به‌اصطلاح به مدیریت خبری و رسانه‌ای سفر خاتمی پرداخته و مهندسی خبری این ملاقات مهم را خود در دست گیرد.

از این رو بود که با نقل بخش هایی از مذاکرات میان مبارک و خاتمی و افزودن عباراتی به گزارش، از یکسو قبح دیدار با نامبارک مصری را تقلیل داده و از سوی دیگر خاتمی را شخصیتی منتقد به سیاست های مبارک و نیز آمریکا  نشان داده، از دگر سو فرعون مصر و همدست قاتلان کودک‌کش غزه را انسانی منطقی، دارای عقلانیت و منتقد به سیاست های آمریکا و اسرائیل و البته دارای  برخورداری از درصدی دیکتاتوری آن هم با ورژن خوش خیم آن معرفی نموده تا به ‌اصطلاح برای وی نیز چهره سازی کرده باشد.

خرازی در سفرنامه خود همچنین کوشیده است تا طبق روال همیشگی جریان تجدیدنظرطلب، ‌از خاتمی محبوبیتی کاذب و شخصیتی فراگیر و جهانی و ... بسازد و برای او نیز چهره سازی نماید تا بدین وسیله اهتمام مبارک به برگزاری دیدار با خاتمی ای که دیگر مسئولیت اجرایی در ایران ندارد هم خدشه دار نشود.

گوشه های روایت خرازی از سفر خاتمی

صادق خرازی در این راستا نوشته است: «بر اساس برنامه های تنظیمی آقای خاتمی به اتفاق هیأت همراه متشکل از اینجانب، علی خاتمی، هادی خانیکی، نصرالله جهانگرد، ایمان میراب زاده و رمضانی به سمت مصر حرکت کردیم... در بدو ورود به فرودگاه قاهره مورد استقبال آقای دکتر محمود حمدی زقزوق وزیر اوقاف مصر قرار گرفتیم...»خرازی برای آنکه استقبال وزیر دربار مبارک از خاتمی را توجیه کند می نویسد: «آقای زقزوق انسان شریف، نجیب، فاضل و متدین است. سیاسی و سیاسی کار هم نیست. کارهای او بیشتر جنبه فرهنگی، علمی و مذهبی دارد!»

خرازی در ادامه این سفرنامه سعی می کند اینگونه القا کند که در جریان سفر خاتمی، سیستم امنیتی دستگاه مبارک سعی دارد تا در برنامه سفر او اخلال ایجاد کرده و مانع اجرای برخی برنامه های وی در قاهره شود، و از سوی دیگر نیز مبارک را شخصیتی نه چندان خوب در میان مردم مصر معرفی کرده و اعلام کند که در خیابان ها و محافل روشنفکری از او به عنوان فرعون یاد می شود، اما در عین حال از دیدار ویژه و گرم و صمیمی خاتمی با مبارک خبر داده و می نویسد: «مبارک گفته بود حتماً می‌خواهد با خاتمی خصوصی دیدار کند و سپس عصر همان روز برای شرکت در اجلاس سران اتحادیه عرب عازم ریاض بود، به خاطر این ملاقات،‌افتتاحیه اجلاس را که قرار بود رأس ساعت 9 باشد عقب انداخته بودند و به ساعت 11 موکول کرده بودند.»



گرچه خرازی این اقدام را برخواسته از روحیه دیکتاتور منشی مبارک عنوان کرده اما در متن نوشته خود هیچگاه اشاره نکرده که چرا خاتمی مدعی دموکراسی و مقابله با دیکتاتوری، اینچنین مورد استقبال گرم و صمیمانه فرعون مصر واقع شده و چرا شخصیت وی، آنچنان برای مبارک اهمیت داشته تا وی به خاطر مذاکره با خاتمی، این‌چنین برنامه هایش را تغییر دهد.

فقط خود خاتمی!

از جمله مدعیان لکه دار شدن عزت ملی در دولت احمدی نژاد به ‌واسطه دیپلماسی فعال این دولت در رابطه با قدرت های بیگانه، با گردن نهادن به قواعد دیکتاتورهای منطقه، این قواعد را پروتکل های خاص سیستم امنیتی مبارک نامیده و ادامه داده است: «گفتند فقط آقای خاتمی می توانند حضور داشته باشند که آقای خاتمی گفت چند نفر دیگر هم هستند که باید ما را همراهی کنند،‌قبول کردند ولی وقتی با تشریفات امنیتی خاصی به آنجا رسیدیم آقای خاتمی را به گونه ای راهنمایی کردند که فقط خود خاتمی با ایشان دیدار داشته باشد. رفتار ایشان بسیار گرم و صمیمی بود. به مقر ریاست جمهوری رسیدیم، آقای مبارک به استقبال آقای خاتمی آمده بود و در سرسرای کاخ ایستاده بود و به گرمی از خاتمی استقبال کرد.

احمد نظیف، نخست وزیر هم بود. ولی جالب اینکه احمد نظیف نخست وزیر و من را اجازه ندادند تا در بخش اول ملاقات حضور داشته باشیم. در واقع این پروتکل مبارک است که اول خودش بایست ملاقات کند و سپس نخست وزیر و دیگران بیایند. بعد از گرفتن عکس و پس از حدود 45 دقیقه مذاکره بین خاتمی و مبارک سپس معلوم شد که تدارک صبحانه دیده اند که نشان دهنده اهتمام به این دیدار و احترام به آقای خاتمی بود . مبارک در طول ملاقات و پس از آن خیلی با احترام برخورد می کرد. در این مرحله من و آقای احمد نظیف نخست وزیر که با هم نشسته بودیم و گپ می زدیم را دعوت کردند تا چهار نفره صبحانه را صرف کنیم و بحث و صحبت داشته باشیم.

 خاتمی اجازه سخن گفتن نداشت!

«حسنی مبارک و احمد نظیف، خاتمی و اینجانب بر سر میز صبحانه نشستیم. مبارک حرمت و احترام زیادی نسبت به آقای خاتمی می گذاشت و مدام از شخصیت و اندیشه های جهانی آقای خاتمی تجلیل می کرد». گرچه اعتراف چندباره مشاور خاتمی نسبت به گرم برگزار شدن استقبال مبارک از خاتمی با چرایی این اهتمام ویژه از سوی همدست قاتلان صهیونیست به محمد خاتمی ناقص مانده است اما وجه دیگر وادادگی خاتمی در برابر مبارک آن جایی جلوه گر می شود که خود وی اذعان می کند که مبارک اجازه سخن گفتن به وی نداده! و او می بایست تنها از روزنه ای از کلام مبارک استفاده کرده تا سخن بگوید! خرازی می نویسد:« آقای خاتمی خصوصی به من می گفت: آقای مبارک از کسانی است که دائماً حرف می زند و اگر انسان زرنگی نکند در جایی و در صورت پیدایش کوچکترین مجرا و منفذی حرف نزد، او همچنان ادامه خواهد داد و هر چند که اگر دیگری هم حرفی بزند با فاصله کمی دوباره ایشان سر رشته را به دست می گیرد.»

 ایشان یعنی همان مبارک!

در این بین اهتمام ویژه خرازی در به کار بردن مکرر واژه «ایشان» برای فرعون مصر نیز جالب به نظر می رسد. وی می افزاید: «به هنگام صبحانه «ایشان» خیلی گرم گرفت و خیلی هم گرم صحبت کرد.

اما آنچه خرازی از متن مذاکرات خاتمی با حسنی مبارک منتشر ساخته در چند محور انتقاد مبارک از سیاست آمریکا، اعلام حمایت نامبارک از ایران در برابر آمریکا و ارائه گزارش خاتمی از برنامه های تنش زدایی دولت او در برابر آمریکا به دیکتاتور مصر محدود می شود. چه آنکه خرازی از دیدار خصوصی مبارک- خاتمی خبری منتشر نمی کند. بر این اساس وی مبارکِ پادویِ آمریکا در منطقه را منتقد جدی سیاست های آمریکا معرفی می کند و می نویسد: «حسنی مبارک از حمله شدید به آمریکاییان و سیاست های اشتباه آمریکا در منطقه شروع کرد و اینکه موجودات خطرناکی هستند، همه جا دخالت می کنند، ناآرامی ایجاد می کنند، دوست نمی شناسند، آنچه می شناسند مصالح و منافع خودشان است که به هر قیمتی می خواهند به آن برسند.»

 چه فرعون خوبی!

وجهه سازی از مبارک در قالب شخصیتی عقلانی و منطقی توسط مشاور خاتمی چنین ادامه می یابد که: «از اختلافات میان شیعه و سنی اظهار نارضایتی کرد و آن را توطئه دانست... و نیز اگر با ایران برخورد شود همه در کنار ایران خواهند بود و غرب و منطقه زیان خواهد کرد... او گفت: من نمی توانستم به طور مستقیم بگویم ولی تلویحاً گفتم که اگر علیه ایران اقدامی شود جهان عرب در مقابل و علیه شما خواهند بود. ایران یک کشور عادی نیست و دارای موقعیت ویژه در دنیای اسلام است... و این واقعه شیعه و سنی نمی شناسد... آمریکایی ها به دلیل غروری که دارند بسیار مغرورانه رفتار می کنند بی دلیل نیست که همیشه مشکل دارند...»

اما ساخت مبارک و دلچسب از نامبارک مصری توسط مشاور خاتمی به گونه ای که خواننده تصور مطلوب و خوبی از مبارک پیدا کرده و مذاکرات صمیمی خاتمی با وی در ذق مخاطب نخورد، بدین جا نیز ختم نشده که وی در ادامه نقل مذاکرات، به تمجیدهای مبارک از خاتمی می پردازد. ضمن آنکه بنابر اعتراف خرازی در متن این سفرنامه، مبارک از سیاست های جمهوری اسلامی انتقاد کرده و به خاتمی نسبت به ضرورت ایجاد اعتمادزایی به غربی ها از سوی مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسأله‌ هسته‌ای هشدار می دهد.

اشتباه آمریکایی ها در عدم اعتماد به خاتمی

خرازی در این زمینه خود نوشته است: «مبارک به خاتمی گفت: شما می بایست صدای عقلانیت خود را بلندتر کنید. آمریکایی ها اشتباه کردند که به تفکری چون شما اعتماد نکردند. به مقامات آمریکا گفتم که دید جهان اسلام به شما متفاوت است. شما هم یک کمی آمریکایی ها و غربی ها را تحریک می کنید، این ماجرای اتمی شدن ایران هم آنها را تحریک کرده است. خوب است کاری کنید که اعتماد آنها را جلب کنید. ایران می بایست کمی با تدبیر عمل کند!»

اما خرازی در ادامه به صورت مبهم به انتقادات مبارک به رفتار برخی مسئولان افراط‌گرا در منطقه می پردازد و بدون نام بردن از این مسئولان می نویسد: «مبارک راجع به شعارهای تند برخی از مقامات منطقه صحبت کرد و گفت: «این نوع نگرش مشکلات شما و ما و دنیای اسلام را بیش از گذشته می کند و هر روز تهدیدات ایران را افزایش می دهد و من مدعی هستم که شما صدای عقلانیت و منطق و اندیشه در دنیای اسلام هستید. ملاقات اول ژنو خارج از پروتکل بود. می خواستم به ایران بروم اما رادیکال‌ها بسیار مخالفت کردند.»



ما که گام ها را برداشتیم

سفرنامه نویس خاتمی اما در حالیکه در جای‌جای متن خود از غش غش خندیدن های مبارک با خاتمی خبر می دهد در ادامه می افزاید: «خاتمی گفت: هر موقع بیائید در ایران از شما استقبال می کنند... افراط در دنیای اسلام زیاد شده است... افراط و افراطیون محصول و نتیجه رفتار دوگانه غرب است... آقای خاتمی بحث گسترش روابط ایران و آمریکا در زمان کلینتون را مطرح کردند و گفتند شرایط متفاوت است، ما گام های خوبی برداشتیم(!!!) ولی آمریکایی ها دوگانه عمل کردند. در ایران هم در زمان من حل مسائل با آمریکا و غرب یک تابو بود ولی الان اینگونه نیست. متأسفانه در زمان من تندروهای دوطرف(!!؟) در آمریکا و ایران مخالف عادی سازی روابط بودند».

خرازی همچون سبک کلی رفتارهای هاشمی رفسنجانی، تلویحاً تمامی پیشرفت های ایران اسلامی را مرهون دولت خاتمی عنوان کرده و ضمن تعریف ادامه خاطرات صبحانه گرم مبارک می نویسد: «سر میز صبحانه نیز از لزوم توسعه و علم و تحقیق و تکنولوژی و سرمایه گذاری درست صحبت کردیم و توضیحاتی از کارهای دوران آقای خاتمی از جمله در عرصه ICT،IT ، بیوتکنولوژی،نانو تکنولوژی، ‌گسترش کمی و کیفی دانشگاهها، سرمایه گذاری در خور توجه در نفت،‌ گاز و پتروشیمی و صنایع و تجهیزات در کشاوزی و ... داده شد... در پایان هم تا طبقه همکف و مدخل ساختمان، آقای خاتمی را مشایعت کرد و از هم جدا شدیم تا آقای خاتمی و همراهان به اجلاس برویم و ایشان(!) عازم سفر به ریاض شود» صادق خرازی بار دیگر به تجلیل از صبحانه گرم مبارک برای خاتمی پرداخته و می نویسد: «صبحانه دادن در آستانه سفر به خارج، نشانه احترام به آقای خاتمی و اهمیتی بود که برای آقای خاتمی قائل شد.»

گوشه ای از واقعیت دلدادگی خاتمی و فرعون

همانگونه که در صدر این متن آمد انتشار متن کامل مذاکرات فیمابین خاتمی و مبارک از حیث تأثیر بخشی از آن بر منافع ملی، حداقل در حال حاضر مناسب به نظر نمی آید اما به یقین بخش های دیگر آن می تواند اندکی از فضای مرعوبانه این دیدار از سوی خاتمی را منعکس سازد. به گونه ای که بر اساس سند معتبر به دست آمده توسط 9 دی  از منابع مصری، اساساً فضای ملاقات دو جانبه مذکور، حاکی از استمدادطلبی خاتمی از مبارک نسبت به رفتار احمدی نژاد و دولت نهم در عرصه داخلی و سیاست خارجی بوده است. بر این اساس، انتقادات مکرر خاتمی از احمدی نژاد، افراطی خواندن وی و سید حسن نصرالله باعث شده تا فرعون مصر نیز وی را صدای عقلانیت و اندیشه جهان اسلام بخواند و از وی بخواهد تا فعالیتهای خود در داخل و خارج از ایران نسبت به روشنگری در قبال دولت احمدی نژاد را گسترش دهد!

این در حالی است که بر اساس بخش دیگری از این مذاکرات برخلاف آنچه خرازی از آن نقل کرده ،شخصیت خاتمی آنچنان مورد تحقیر مبارک قرار داشته که وی حتی فرصت سخن گفتن نیز نداشته و مبارک دائما در وسط سخن خاتمی با نادیده گرفتن سخنانش او را تحقیر نموده است. بر پایه اخبار به‌دست آمده خاتمی یکی از روسای فتنه سال 88 در دیدار با دیکتاتور مخلوع مصر به ابراز علاقه به وی پرداخته و نسبت به فعالیت های دولت احمدی نژاد در جهان اسلام با وی درد دل نموده است. خاتمی در این دیدار با ابراز علاقه فراوان به مبارک با اشاره به دیدار قبلی خود با وی در ژنو، محلی که مرکز گفتگوی تمدن ها نیز در آنجا به ثبت رسیده است، اعلام می دارد که متقابلاً ما برای شما احترام قائل هستیم.

دیدار با قاتل کودک کش، افتخار خاتمی!

یکی از رئوس فتنه 88 همچنین در این دیدار، ملاقات با همدست قاتلان صهیونیست مردم مظلوم فلسطین و غزه در ژنو را برای خود افتخار برمی‌شمرد. خاتمی در ادامه سخنان خود با مبارک به انتقاد از آنچه افزایش افراط گرایی در جهان اسلام خوانده پرداخته و با ایراد اتهام به دولت افزوده است: احمدی نژاد نیز به حرکت افراط گرایان کمک می کند.
در ادامه این ملاقات، خاتمی به اهتمام و علاقه دولت وی به گسترش روابط با دولت آمریکا،‌به خصوص در زمان کلینتون اشاره کرده و اعلام کرده که تمام تلاش های دولتش بر ارتباط با امریکا استوار بوده است. وی توضیحاتی نیز در رابطه با فرآیند راه اندازی مرکز گفتگوی تمدن ها در ژنو به مبارک بیان می کند.

بر این اساس در این دیدار، رئیس جمهور مخلوع مصر با ابراز علاقه شدید به خاتمی ابراز می دارد: من وقتی شنیدم که آقای خاتمی به مصر دعوت شده اند گفتم سریعاً ترتیبی دهید تا ایشان را زیارت کنم.» فرعون مصر در ادامه ضمن تأیید نظرات خاتمی پیرامون احمدی نژاد به انتقاد از آنچه شعارهای تند وی خوانده پرداخته و در مقابل خطاب به خاتمی اعلام می کند: «شما صدای عقلانیت و اندیشه در جهان اسلام هستید و باید فعال تر بشوید.»

 مبارک همچنین برای مهار آنچه خاتمی افراط گرایی احمدی نژاد خوانده بود گفته است: شما در این حالت باید صدای عقلانیت خود را بلندتر نمایید.

همدست قاتلان صهیونیست کودکان مظلوم غزه و لبنان در ادامه ملاقات خود با خاتمی خطاب به وی اعلام کرده است: «آمریکایی ها اشتباه کردند که تفکری چون شما را از دست دادند. من به آمریکاییها گفتم که جهان اسلام با وجود شما متفاوت خواهد بود.»

نامبارک مصری همچنین به دیدار خود با ژنرال کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا اشاره و خاطرنشان کرده است: «به پاول هم نسبت به رفتار با شما گلایه کردم و گفتم این چه دموکراسی است که مدنظر شماست؟ چرا که دموکراسی قذافی دموکراسی مطلوبی است.»

فرعون مصر در ادامه این ملاقات به ابراز علاقه شخصی خود به دیکتاتور معدوم لیبی پرداخته و افزوده است: «من برای میانجی گری میان قذافی و ملک عبدالله اقدام کردم و می خواستم مسأله قذافی را حل کنم اما او دیوانه ام کرد. چرا که او شرط عجیبی مطرح کرد و گفت که پادشاه عربستان باید رسماً از من عذرخواهی کند».  اما بر اساس این گزارش ها در برنامه دیدارهای محمد خاتمی علاوه بر ملاقات با نامبارک مصری، دیدار با برخی شخصیت های مصری نیز که از جمله هواداران حکومت وقت مصر بوده اند گنجانده شده بوده است. چنانچه ملاقات با افرادی همچون س.س.ا.ص و دکتر ی.ج از جمله این دیدارها بوده است. بر این اساس محمد خاتمی در این ملاقات ها با اشاره به نظریه ولایت فقیه اعلام می دارد که ولایت فقیه صرفا یک نظریه فقهی است که بسیاری از فقها و علمای شیعه آن را قبول ندارند!

اما با توجه به مباحث مطرح شده در این دیدار محمد خاتمی باید به این پرسش پاسخ دهد اینکه نامبارک مصری وی را به عنوان یک فرصت تاریخی مطرح کرده که آمریکا آن را قدر ندانسته است به دلیل کدام سلسله اقدامات وی بوده است. به‌راستی ترتیب مذاکرات گرم مبارک با خاتمی به‌دلیل برخورداری وی از کدام جنبه از وادادگی ها و سرسپردگی های وی بوده و چرا متن کامل این مذاکرات بدون سانسور و روتوش هیچگاه منتشر نشده است؟ به غیر از نقش ویژه خاتمی در 8 سال دولت اصلاحات، نقش ویژه او در براندازی سال 88 ،آیا سلسله دیدارهای او با صهیونیست هایی همچون سوروس،راسموسن مبارک، عبدالله و ... ، عنوانی کمتر از «خیانت» به ملت دارد؟ ‌وظیفه دستگاه قضایی در قبال براندازان، خائنان، وادادگان و مرعوبان چیست؟

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: مهدی آئین پرست ׀ تاریخ: دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com